کارون چو گیسوان پریشان دختری
بر شانه های لخت زمین تاب می خورد
خورشید رفته است و نفس های داغ شب
بر سینه های پر تپش آب می خورد
دور از نگاه خیره من ساحل جنوب
افتاد مست عشق در آغوش نور ماه
ادامه شعردر ادامه مطلب
ادامه مطلب
[ جمعه 27 دی 1392برچسب:اشعار زیبا- اشعار فروغ فرخزاد- اشعار کوتاه- اشعار زیبا- شعر-شعر زیبا,
] [ 12:35 ] [ زهره ][